با عطر تو در یک اتاق تنها مانده ام
این عذاب را ...
نمی توانی تصور کنی!
با عطر تو در یک اتاق تنها مانده ام
این عذاب را ...
نمی توانی تصور کنی!
از حاصل عمر به هدر رفته ام ای دوست
ناراضی ام، امّا گله ای از تو ندارم
نفرین گل سرخ بر این «شرم» که نگذاشت
یک بار به پیراهن تو بوسه بکارم
ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظی اش را بفشارم!
به من شلیک کن
قبل از آنکه به دیگری بگویی...
دوستت دارم !
روی شانه پاییز زدم حالش را بپرسم
ناگاه ریخت!
گاهی پرسیدن حالی...
چه دردهایی را زنده می کند!
خیانت در امانت طبق حکم شرع جایز نیست!
امانت بود عشقم در وجودت، حیف نامردی!
مرا با خاک یکسان کرده ای، ای دشمنِ هم خون!
تو را با خاک یکسان می کنم، روزی که برگردی
یکی از زیباترین لحظه ها
لحظهای که میبینی یکی لبخند رو لبشه...
و میدونی که دلیل اون لبخند تویی !
ماهی مـُرده آب میخواهد چه کار ؟!
گاهی برای مهربانی هم دیر است!
صورتِ آرزوهایم کبود است
عجب دستِ سنگینی داشت...
سرنوشت !