زخمی که می زنیم
دلی که می شکنیم
ارزان نیست!
یک روزی باید بهایش را بپردازیم
یک وقتی شاید همین نزدیکی ها...
زخمی که می زنیم
دلی که می شکنیم
ارزان نیست!
یک روزی باید بهایش را بپردازیم
یک وقتی شاید همین نزدیکی ها...
دیگر به هوای نازت ...
هیچ مردی سر به بیابان نمیگذارد!
ساده ای لیلی جان...
اینجا مردها با یک کلیک روزی هزار بارعاشق می شوند!
من با تو چقدر ساده رفتم بر باد
تو نام مرا چه زود بردی از یاد
من حبهی قند کوچکی بودم که
از دست تو در پیالهی چای افتاد
رالف خرابکار: من بدم و این خوبه
هیچ وقت یه آدم خوب نمیشم و این بد نیست!
من نمیخوام کسی باشم بجز خودم!
یک سمت تویی و عشق: مرگی ساده
یک سمت جهان به قتل من آماده!
می ترسم! مثل بچّه گنجشکی که
در دست دو بچّه ی شرور افتاده
اگر لاکپشت بودم...
چه قدر خوشبخت میشدم!
میتوانستم به آرامی از تو دور شوم...
به آرامی!
تاس هایت را دوباره بریز...
این جفت یک ارزش دو را ندارد !
به هم نخواهیم رسید !
هیچ وقت قرص هایی که حال آدم را خوب می کنند...
جای خوب هایی که دل آدم را قرص می کنند، نمی گیرند!