ماهی مـُرده آب میخواهد چه کار ؟!
گاهی برای مهربانی هم دیر است!
ماهی مـُرده آب میخواهد چه کار ؟!
گاهی برای مهربانی هم دیر است!
صورتِ آرزوهایم کبود است
عجب دستِ سنگینی داشت...
سرنوشت !
مهر آمده و مدرسه ها باز شده
فصل من و تو به هم رسیدن آغاز شده
در گوش رفیق خوبت آهسته بگو..
پاییز کنار تو چقدر ناز شده!
پیش بیا...
این روزها بیشتر از همیشه
به این پیشامد نیاز دارم!
عزیزم حسادت نکن!
این که بعد از تو بغل گرفته ام...
زانوی غم است!
خدایا!
کسی که قسمت دیگریست را سر راهمان قرار نده...
تا شب های دلتنگی اش برای ما باشد
و روزهای خوشی اش برای دیگری!
ﭘﺮﻫﯿﺰ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺷﻮﻕ ﺩﯾﺪﻧﺶ ﮐﻼﻓﻪ ﺍﺕ ﮐﺮﺩﻩ
ﺗﺮﺩﯾﺪ ﻣﺒﻬﻢ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﻘﯿﻨﯽ ﺭﻭﺷﻦ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ :
ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ ...
بی خبری...
بی پایان ترین خبری ست که
از تو می رسد این روزها!