هرچیز را هم که تقصیر من بیندازی…
عاشق شدن من تقصیر توست!
دوست داشتن که شاخ و دم ندارد!
اگر داشت…
من دیو کوچکی بودم که
عاشقانه تو را دوست دارد!
دلم پر از زخمهایی ست که…
قرار است وقتی بزرگ شدم
فراموششان کنم!
دوری تو مزه ی قبر می دهد چقدر !
این گلدان هم پژمرد…
کسی آبش نداده بود!
ببین جانم !
کسی باید این عشق را از وسط نصف کند…
و نیمهی دیگرش را در دل تو بکارد!
عشق پیر نمیشود!
جا میافتد…
شرابِ کهنه میشود!
فصل عوض می شود…
جای آلو را خرمالو میگیرد
جای دلتنگی را دلتنگی!
همه ی راه ها که...
با پا پیموده نمی شود!
دستت را به من بده ...
برای من که کبوتری ام...
عاشق و سرگردان
بیا و بام شو !
اصلا بیا و دام شو ...
بیا قدری خوش بینانه به قضیه نگاه کنیم
تو شاید برگردی...
و من هنوز زنده ام!