۱۱ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۰۰
آشوبم آرامشم تویی
به هر ترانه ای سر می کشم تویی
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم
بگذار بگویم که از سراب این و آن بریدم
مرد مگر گریه می کند ؟ چه بگویم
طفل ِ زمین خورده ام ، چگونه نگریم ؟
گفتند: نگذر از غرورت، کار خوبی نیست
باید خودت فهمیده باشی یار خوبی نیست
سیگار و تو، هر دو برای من ضرر دارید
تو بدتری، هرچند این معیار خوبی نیست
آرام بالا رفتی و از چشمم افتادی
من باختم هرچند این اقرار خوبی نیست
این چه عشقی است که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
می گریزی زمن و در طلبت
بازهم کوشش باطل دارم
انتظار زیباترین نقاشی دنیاست...
وقتی حاصل تصویرش تو باشی!
ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ...
ﺷﺒﯿﻪ ﯾﮏ ﺁﻫﻨﮓ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺩﺭ ﺁﺭﺷﯿﻮ ﺭﺍﺩﯾﻮ
ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻥ...
ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﻣﺮﺍ ﺑﺸﻨﻮﯼ!