می ترسم ببارد آسمان و...
کنارم نباشی!
فرض کن در آغوشت می مُردم
و مرا همانجا دفن می کردی!
چه دلپذیر اگر...
فشارِ قبر را بیشتر کنی !
دلتنگ که شدی برای دو نفر چای بریز
سهم خودت را بنوش
و بگذار سهم من...
به عادت همیشگی اش از دهن بیفتد!
چنان که دست گدایی شبانه می لرزد
دلم برای تو ای بی نشانه می لرزد
هنوز کوچه به کوچه، حکایت از مردی ست
که دستِ بسته او عاشقانه می لرزد
زندگی می رود به سمت جلو، تو ولی می روی به سمتِ عقب
شده ای عضوِ تیمِ تک نفره، پس خودت از خودت حمایت کن
بینِ تن های خالی از دلِ خوش، هی خودت را بگیر در بغلت
دزدکی با خودت برو بیرون، و به تنهایی ات خیانت کن