این همه بیداد را بی "دال" کن !
شاید قانون دنیا همین باشد:
من صاحب آرزویی باشم که شیرینی تعبیرش از آن دیگریست!
چه بگویم ؟!
ضربه آخر را خدایم زد ...
آن زمان که برای رفتنم استخاره کردم و خوب آمد !
دست هایم را محکم تر بگیر...
من هنوز هم نمی خواهم تو را به دستِ خاطرات بسپارم!
حالا که نیستی بزرگترین آرزویم این است که...
پارچه ای شوم برای چترت!
باران است، رحم نمی کند
ممکن است (زبانم لال) سرما بخوری!
همهی ما زخمهایی داریم روی بازو یا ساق پا
زخمهایی قدیمی که داستان دارند...
که میشود با آنها ما را شناسایی کرد
زخمهایی بر پیشانی یا بر قلبهایمان !
من یک جای دنیا خیلی خوشبختم...
در چارچوب قاب عکس نگرفته دونفرهمان!
دلم برایـت تــنگ شــده !
می خـواهم آنـقدر اشـک بریزم...
تا غــبار فــاصله از قلـبم تمـیز شـود
ولی می ترسم تهران ، ونیـــز شــود !
دلتنگی ام قد کشیده!
برایِ خودش مردی شده
اما تو هنوز هم...
حسادت نمیکنی!
زنــدگی نوشتـن ندارد!
وقتی تمـام روزهـــای خـــدا
من دارد ، تـو ندارد!
پس باید رفت...