دل بسته ام به پاییز...
شاید سر مهــــر بیایی!
آن قدر تشنه ی دیدارت هستم...
که با هزار کوزه نگاه هم افطار نمی شود
لحظه ی ندیدنت!
همیشه هم قافیه بوده اند، سیبـــ و فریبـــ
همانند سیبی که آدم و حوا را فریبـــ داد و حالا با هـم میگوییـم :
سیــبــــــ
و دوربیـن هـای عکاسی را فریـبـــ می دهیـم
تا پنهـان کنیـم اندوهمـان را پشتـــ ایـــن لبخنـــد مصنوعـــی !
الفِ انسانیت که از آدم برداشته شود...
چیزی جز نشانه حیوانیت باقی نمی ماند !!
خوشبحال اونهایی که :
خوب بودنشون ، جلوی عالی شدن اونها رو نگرفته!
مثل میوه ی افتاده ای دلتنگم...
میوه ای که درختش را بریده و برده اند!
چه کار به حرف مردم دارم ، زندگی من همین است !
شب که می شود ...
روی تختم دراز میکشم وعاشقانه ای می نویسم
خیره می شـوم به عکست و با خودم فکر می کنم
مگر می شـود تـو را دوست نداشـت ؟!
این همه بیداد را بی "دال" کن !
شاید قانون دنیا همین باشد:
من صاحب آرزویی باشم که شیرینی تعبیرش از آن دیگریست!
چه بگویم ؟!
ضربه آخر را خدایم زد ...
آن زمان که برای رفتنم استخاره کردم و خوب آمد !