ღღღ رنگین کمون ღღღ

عشق پیر نمی‌شود! جا می‌افتد… شرابِ کهنه می‌شود

ღღღ رنگین کمون ღღღ

عشق پیر نمی‌شود! جا می‌افتد… شرابِ کهنه می‌شود

ღღღ رنگین کمون ღღღ


شده نزدیک که هجران تو ما را بکشد...


*وحشی بافقی

۹۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

از تو با اسب های دریایی حرف میزنم

با هشت پاهای غول پیکر

و نهنگ هایی که در من شنا می کنند!

ببین!

 رفته ای  و هنوز

اقیانوس هم پُر نکرده است جایت را!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۱۳
、`☂`、 baran 、`☂`、

یک جای قرآن را نمی فهمم

واللیل...

توصیف موی توست یا چشمت؟!!

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۳
、`☂`、 baran 、`☂`、

پر کردن جاى خالیش با آدم ها

حکایت پر کردن گودال با تکه اى یخ است!

هر کدام در من اندکى بعد آب مى شوند...

نیست مى شوند

و انگار هیچ وقت نبوده اند!

جاى خالى عشق...

با هیچ چیزى پر نخواهد شد، هیچ!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۰۲
、`☂`、 baran 、`☂`、

با خوندن اسمش خنده ام گرفته بود و پیش خودم گفتم از این آدرس الکیاست...

روش که کلیک کردم دیدم نه!!!!

واقعا آدرس " عکس پسر خوشگل دات شماره پسر داتکام " وجود داره !!!!

http://akspesarkhoshgel.shomarepesar.com

"شبها موقع خواب رمان های م.مودب پور میخونه"

به قول فامیل دور: من دیگه حرفی ندارم!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۱
、`☂`、 baran 、`☂`、

اگر بشر دست از کشتن حیوانات بردارد...

آدم هم نخواهد کشت!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۰۷
、`☂`、 baran 、`☂`、

آنچنان با سرعت این عاشق شدن رخ داد که

صحنه ی آهسته اش هم آنچنان مفهوم نیست!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۴۲
、`☂`、 baran 、`☂`、

باران ! باران! با تو قراری دارم

یک لحظه مبار با تو کاری دارم

وانگاه چنان ببار، کابم ببرد

من در دلم از دوست غباری دارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۳
、`☂`、 baran 、`☂`、


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۴۵
、`☂`、 baran 、`☂`、

لبخند زدی و خنده ات خاطره شد

هر اخم تو فرشی از هزاران گره شد

یک صفحه ی صاف بود،از آن آغاز

تا دور تو چرخید زمین، دایره شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۴۳
、`☂`、 baran 、`☂`、

هر چند که خسته ایم از این حال نیا

شرمنده اگر ندارد اشکال نیا!

ما خط تمام نامه هامان کوفی ست

آقای گلم زبان من لال نیا !

یک عمر تو زخمهای ما را بستی

هرروز کشیدی به سر ما دستی

شعبان که به نیمه میرسد آقا جان

ما تازه به یادمان می آید هستی

ازشنبه درون خود تلمبار شدیم

تا آخر پنجشنبه تکرار شدیم

خیر سرمان منتظر دیداریم

جمعه شد ولنگ ظهر بیدار شدیم

ازمزرعه های کوچک بعضی ها

برچیده شود مترسک بعضی ها

آقا خودمانیم چه کیفی دارد

وقتی بزنی به برجک بعضی ها

آقا تو که خوب میتوانی مارا

ازاین همه غربت برهانی مارا

لای کلمات ندبه پنهان شده ایم

تا اینکه بیایی وبخوانی مارا

نه شرم وحیا ، نه عار داریم از تو

اما گله بیشمار داریم ازتو

مامنتظر تونیستیم آقا جان

تنها همه انتظار داریم از تو

عشق از پی او قدم قدم می آید

با لشکر خود به جنگ غم می آید

این جمعه وجمعه ها تمامش حرف است

عشقش بکشد ، سه شنبه هم می آید

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۱۶
、`☂`、 baran 、`☂`、