پیش بیا...
این روزها بیشتر از همیشه
به این پیشامد نیاز دارم!
پائیز من ، عزیز ِ غم انگیز ِ برگ ریز
یک روز می رسم و تو را می بهارمت!
هر روز دیدار تو باشد روز عید است!
فطر و غدیر و مبعث و قربان ندارد
عزیزم حسادت نکن!
این که بعد از تو بغل گرفته ام...
زانوی غم است!
دو سال است که می دانم...
بی قراری چیست
درد چیست
مهربانی چیست
دو سال است که می دانم...
آواز چیست
راز چیست
چشم های تو شناسنامه مرا عوض کردند
امروز من دو ساله می شوم!
تو چه دانی که پسِ هر نگهِ ساده ی من
چه جنونی
چه نیازی
چه غمی ست؟
خدایا!
کسی که قسمت دیگریست را سر راهمان قرار نده...
تا شب های دلتنگی اش برای ما باشد
و روزهای خوشی اش برای دیگری!