ღღღ رنگین کمون ღღღ

عشق پیر نمی‌شود! جا می‌افتد… شرابِ کهنه می‌شود

ღღღ رنگین کمون ღღღ

عشق پیر نمی‌شود! جا می‌افتد… شرابِ کهنه می‌شود

ღღღ رنگین کمون ღღღ


شده نزدیک که هجران تو ما را بکشد...


*وحشی بافقی

۱۳۷ مطلب با موضوع «عاشقانه ها» ثبت شده است

با من جنگ داری
یقه ی چمدان را چرا می گیری؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۳۳
、`☂`、 baran 、`☂`、

چه جادوی عجیبی دارد چشمانت

وقتی آرامم آتشم می زنند

و وقتی آتشینم

آرامم می کنند!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۲۳:۵۰
、`☂`、 baran 、`☂`、

گاه آدم دلش که خون باشد

آه ... 

آدم دلش که خون باشد

بی هوا گریه می کند حتی...

در خیابان میان آدم ها!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۹
、`☂`、 baran 、`☂`、
بی هیچ سوالی و جوابی بغلم کن
 خسته تر از آنم که بگویم به چه علت

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۱۹
、`☂`、 baran 、`☂`、

تمامِ اهـلِ زمین را جهنمی کردی
که آیه آیه ی چشمت
"یُوسوس النّاس" است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۴۵
、`☂`、 baran 、`☂`、

حسود نیستم اما کسی بغیر خودم
غلط کند که بخواهد رقیب من باشد
به هرکسی که شبیه تونیست بدبیـنم
اجازه هست که عشقت نصیب من باشد؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۱۱
、`☂`、 baran 、`☂`、
شدم مانند رود از بارشی جریان که می گیرد
که من بدجور دلتنگ ِ توأم، باران که می گیرد...
دلم تنگ است می دانی؟ پناهم شانه های توست
کمی اشک است درمانش دل انسان که می گیرد
من آن احساس ِ دلتنگی ِ ناگاه ِ پس از شوقم
شبیه حس دیدارم ولی پایان که می گیرد
غروبی تلخ و دلگیرم، غروب دشت تنهایی
دل دشتم من از نی ناله چوپان که می گیرد
چه بی راهم، چه از غم ناگزیرم من، چه ناچارم
شبیه حس یک قایق شدم طوفان که می گیرد!
چقدر از خاطراتت ناگزیرم، نه گریزی نیست
منم و باز باران بین قم - تهران که می گیرد
تو را، عشق تو را، آسان گرفت اول دلم اما
چه مشکل می شود کارم دلم آسان که می گیرد!
سپردم به فراموشی به سختی خاطراتت را
ولی باران که می گیرد... ولی باران که می گیرد...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۳
、`☂`、 baran 、`☂`、

در چشمانت جنگجوی مغول کمین کرده

جرات نمی کنم دوستت نداشته باشم ! 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۰
、`☂`、 baran 、`☂`、

بیمار غمت را، به جز از صبر دوا نیست
صبرست، دوای من و دردا، که مرا نیست
عشق است، میان دل و جان من و بی‌عشق
حقا که میان دل و جان هیچ صفا نیست
مهری و وفایی که تو را نیست، مرا هست
صبری و قراری که تو را هست مرا نیست

 

+ تفأل زدم نیمه شب به قرآن
کتابی که از وحی شیرازه دارد
برای دلم آیه صبر آمد
ولی نازنین، صبر هم اندازه دارد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۲۷
、`☂`、 baran 、`☂`、
من نه اهل دود و سیگارم، نه اهل اعتیاد
 بعد تو آرامشم؛ سجاده و تسبیح بود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۱۹
、`☂`、 baran 、`☂`、