ღღღ رنگین کمون ღღღ

عشق پیر نمی‌شود! جا می‌افتد… شرابِ کهنه می‌شود

ღღღ رنگین کمون ღღღ

عشق پیر نمی‌شود! جا می‌افتد… شرابِ کهنه می‌شود

ღღღ رنگین کمون ღღღ


شده نزدیک که هجران تو ما را بکشد...


*وحشی بافقی

محمدرضا شرافت :

چهارشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۳ ب.ظ
شدم مانند رود از بارشی جریان که می گیرد
که من بدجور دلتنگ ِ توأم، باران که می گیرد...
دلم تنگ است می دانی؟ پناهم شانه های توست
کمی اشک است درمانش دل انسان که می گیرد
من آن احساس ِ دلتنگی ِ ناگاه ِ پس از شوقم
شبیه حس دیدارم ولی پایان که می گیرد
غروبی تلخ و دلگیرم، غروب دشت تنهایی
دل دشتم من از نی ناله چوپان که می گیرد
چه بی راهم، چه از غم ناگزیرم من، چه ناچارم
شبیه حس یک قایق شدم طوفان که می گیرد!
چقدر از خاطراتت ناگزیرم، نه گریزی نیست
منم و باز باران بین قم - تهران که می گیرد
تو را، عشق تو را، آسان گرفت اول دلم اما
چه مشکل می شود کارم دلم آسان که می گیرد!
سپردم به فراموشی به سختی خاطراتت را
ولی باران که می گیرد... ولی باران که می گیرد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۰۵
、`☂`、 baran 、`☂`、

نظرات  (۲)

با دلت حسرت هم صحبتی‌ام هست، ولی

سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟

/

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">