دردهایت را دورت نچین که دیوار شوند
زیر پایت بچــین که پلـه شوند!
هیچ وقت نگران فـــردایت نباش
خدای دیروز و امروزت ، فردا هم هست!
ما اولین دفعه است که تجــربه ی بندگی داریم ولی او...
قرن هاست که خداست!
میدانید چیست؟
بعضی وقتها نباید شعر را کامل نوشت
بلکه باید ادامه اش را سیر گریه کرد !
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتماذان گفتند و من کاری نکردم ، کافرم یعنی؟؟؟
یک مُرده درد ِ زخم را حس می کند؟ نه!دیگر مرا هرچه برنجانی مهم نیست
گاهی برای ترسیدن دیر میشود
آنقدر که دستهایت را…
با تمامِ پنجرهها باز میکنی
و یادت میرود از هر زاویهای پرت شوی
دوباره به آغوش خودت برمیگردی!
چه کج رفتاری ای چرخ
چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ!