سال هاست رفته ای و من...
هنوز به خودم می لرزم
درست مثل شاخه ای که چند لحظه قبل...
پرنده اش پریده باشد!
سال هاست رفته ای و من...
هنوز به خودم می لرزم
درست مثل شاخه ای که چند لحظه قبل...
پرنده اش پریده باشد!
این دل که به صد عاشق ِ دل خسته جفا کرد
در دام تو افتاد و جفا دید و ...
وفا کرد !
پایان ماجرای دل و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی
یکی به آن بالا بگوید
این چشم ها را برای گریستن داد
یا نگریستن؟!
دست نگهدار
مهمانی هم حدی دارد!
از امشب من به خواب تو میآیم...
تقصیر تو شد شعرم اگر مسأله ساز است
زیبایی تو بیشتر از حدّ مجاز است
ای کاش که هر روز بیایی و بگویـم:
می خواهم عاشق بشوم باز اجازه است؟!
ترک برداشت دلم...
بس که تو سرد و گرمش کردی !