ღღღ رنگین کمون ღღღ

عشق پیر نمی‌شود! جا می‌افتد… شرابِ کهنه می‌شود

ღღღ رنگین کمون ღღღ

عشق پیر نمی‌شود! جا می‌افتد… شرابِ کهنه می‌شود

ღღღ رنگین کمون ღღღ


شده نزدیک که هجران تو ما را بکشد...


*وحشی بافقی

حامد عسکری :

دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۰ ب.ظ

خدمت شروع شد، تاریک و تو به تو

بیعکس نامزدش، بیعکس « آرزو »

شبهای پادگان، سنگین و سرد بود

آخر خدا چرا ؟ ... آخر خدا چگو ....

نه ... نه نمیشود، فریاد زد: برقص ...

در خندهی فروغ، در اشک شاملو ...

توی کلاه خود، لاتین نوشته بود

" Your hair is black , Your eyes are blue  "

خاتون تو رو خدا، سر به سرم نذار

اینجا هوا پسه، اینجا نگو نگو

یک نامه آمد و شد یک تراژدی

این تیتر نامه بود: « شد آرزو عرو ...

س » و ستارهها چشمک نمیزدند

انگار آسمان حالش گرفته بود

تصمیم را گرفت، بعد از نماز صبح

با اشک در نگاه ، با بغض در گلو

بالای برج رفت و ماشه را چکاند

با خون خود نوشت: نامرد آرزو ..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۲۲
、`☂`、 baran 、`☂`、

نظرات  (۱)

بسیار عالی و زیبا ..
پاسخ:
خوش اومدید :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">