ღღღ رنگین کمون ღღღ

عشق پیر نمی‌شود! جا می‌افتد… شرابِ کهنه می‌شود

ღღღ رنگین کمون ღღღ

عشق پیر نمی‌شود! جا می‌افتد… شرابِ کهنه می‌شود

ღღღ رنگین کمون ღღღ


شده نزدیک که هجران تو ما را بکشد...


*وحشی بافقی

پیش از طلوع - ریچارد لینکلیتر

دوشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۳۳ ب.ظ

مسافر مرد: من یه ایده دارم که کاملا دیوونگیه ولی اگه ازت نپرسمش بقیه عمرم همش منو اذیت میکنه

مسافر زن: چی؟

مسافر مرد: من میخوام بازم باهات صحبت کنم، اصلا نمیدونم وضعیت تو چطوره

ولی من حس میکنم یه جورایی اشتراکاتی داریم، درسته؟

مسافر زن: آره، منم همین طور

مسافر مرد: خب، عالیه، این کاریه که میکنیم... اینجا با من توی ویانا پیاده شو و بیا شهر رو سیاحت کن

مسافر زن: چی؟

مسافر مرد: این جوری بهش فکر کن... 10، 20 سال برو جلوتر، باشه؟ و تو متاهل هستی ولی ازدواجت دیگه

اون انرژی همیشگی رو نداره، شروع میکنی به سرزنش کردن شوهرت، راجع به تمام مردایی که توی زندگیت

باهاشون آشنا شدی فکر میکنی و اینکه چه اتفاقی ممکن بود بیفته اگه تو با یکی از اونا همراه میشدی...

من یکی از اونا هستم، پس بهش به عنوان یه سفر در زمان فکر کن تا بفهمی چه چیزی رو از دست داده بودی،

این یه لطف بزرگه به تو و شوهرت تا بفهمی که تو چیزی رو از دست ندادی، منم به اندازه ی اون بی حال و

خسته کننده ام و تو تصمیم درست رو گرفتی و واقعا خوشبختی!

مسافر زن: بزار کیفم رو بردارم...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۰۵
、`☂`、 baran 、`☂`、

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">